English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4965 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
granulose U ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double bar U دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
substances U ماده اصلی
subsistance U ماده اصلی
substance U ماده اصلی
ergotine U ماده اصلی سگاله
mica substrate U ماده اصلی میکا
stearin U ماده اصلی پیه
ossein U ماده اصلی استخوان
products U محصول اصلی از ماده خام
product U محصول اصلی از ماده خام
protoplasm U ماده اصلی جسم سلولی
responder U ماده اصلی خرج فشنگ
substrate U ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
kaolin U خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
slaver U گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver U اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus U گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth . U خبری را در دهان به دهان پخش کردن
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal U دهان دار وابسته به دهان
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
gill net U گیر کرده ماهی را گرفتار میسازد
amylum U نشاسته
fecula U نشاسته
starch U نشاسته
farina U نشاسته
starches U نشاسته
amylaceous f. U نشاسته
expired air method U روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
evil genius U روح یافرشتهای که هلاکت شخص رافراهم میسازد
panic monger U کسیکه با دادن خبرهای بی پروپامردم را دچارهراس میسازد
maizena U نشاسته ذرت
dextrine U صمغ نشاسته
starchy U دارای نشاسته
glycogen U نشاسته حیوانی
gliadin U چسب نشاسته
manioc U نشاسته کاساو
cassava U نشاسته کاساو
animal strach U نشاسته حیوانی
house martin U یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
house martins U یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
improviser U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
amylum U نشاسته [زیست شیمی]
starchy U شبیه نشاسته رسمی
farinha U ارد نشاسته مانیوک
tapioca U نشاسته کاساو یا مانیوک
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
improvisor U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
disjunctive U حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
ravioli U نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
starch [Amylum] U نشاسته [زیست شیمی] [غذا و آشپزخانه]
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
diplexer U وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
martin U نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
jack pot U دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
amylose U موادی که از تجزیهء نشاسته بدست میایند بفرمول X
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
sago U شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
blancmange U دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
blancmanges U دسر حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
glycogenesis U تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
unmuffle U دهان
OS U دهان
potato box U دهان
polystomatous U دهان
spittle U اب دهان
chops U دهان
gobs U دهان
gob U دهان
slobbering U اب دهان
astomatal U بی دهان
slobbered U اب دهان
puss U دهان
slobber U اب دهان
saliva U اب دهان
jibbed U دهان
mouthing U دهان
mouthed U دهان
mouths U دهان
mouth U دهان
slobbers U اب دهان
jibbing U دهان
jib U دهان
polystome U دهان
jibs U دهان
astomatous U بی دهان
toho U دهان ببر
reek U بخار دهان
slobbered U دهان را اب انداختن
fomalhaut U دهان ماهی
fetid U گند دهان
slobbering U دهان را اب انداختن
scolded U ادم بد دهان
slobbers U دهان را اب انداختن
scold U ادم بد دهان
openmouthed U دهان باز
palates U سقف دهان
widemouthed U دهان باز
scolds U ادم بد دهان
slobber U دهان را اب انداختن
to shut up U دهان بستن
say a mouthful <idiom> U حرف دهان پر کن
mouthwashes U دهان شویه
mouthwash U دهان شویه
cyclostomate U دهان گرد
cyclostomatous U دهان گرد
stoma U شکاف دهان
mum's the word <idiom> U دهان قرص
peroral U از راه دهان
mouth-watering U دهان آب انداز
stomatal U دهان دار
halitosis U گند دهان
stomatic U شبیه دهان
stomatitis U ورم دهان
stomatology U دهان پزشکی
palate U سقف دهان
stomatous U دهان دار
rictus U چاک دهان
neb U پوزه دهان
gags U دهان باز کن
stomatal U وابسته به دهان
mouthy U دهان دار
spits U اب دهان خدو
gymnostomous U برهنه دهان
spit U اب دهان خدو
oral U از راه دهان
orals U از راه دهان
throats U صدا دهان
throat U صدا دهان
microstomous U کوچک دهان
reeking U بخار دهان
reeks U بخار دهان
mouths U در دهان گذاشتن
gag U دهان باز کن
mouthed U در دهان گذاشتن
mouth U در دهان گذاشتن
reeked U بخار دهان
mouthing U در دهان گذاشتن
insalivate U اب دهان زدن به
gagged U دهان باز کن
gagging U دهان باز کن
astomatal U فاقد دهان
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 Keynote address
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1The motherboard is also often referred to as the main board.
2immunogenicity
1however, since this matrix is also symmetrical across its leading diagonal, little more than 50 percent of it need be stored
1fruitwash
1Oem
1memory make the man
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com